«الهامیافته و تکثیرشده»؛ بحثی دربارۀ ترجمۀ مشترک شعر
- منتشر شده در 28 مارس 2025 |
رسیدن به نقطهای که فرد دیگر نمیگوید «من»، رسیدن به نقطهای که دیگر برای فرد اهمیتی ندارد که بگوید «من». ما دیگر خودمان نیستم… به ما یاری رساندهاند، الهام بخشیدهاند و تکثیرمان کردهاند. ژیل دلوز و فلیکس گتاری، هزار فلات (۱۹۸۰)
از سال ۲۰۱۶ که در اصفهان با هم آشنا شدیم و علاقهٔ مشترکمان به شعر و ترجمهٔ ادبی را کشف کردیم، بسیاری از شعرهای فارسی، چه کلاسیک و چه مدرن، را مشترک ترجمه کردهایم. بیشتر این ترجمهها از راه دور و ازطریق ایمیل و پیامک صورت گرفته است، اما در دیدارهایی هم که در ایروان، بیروت و بیرمنگهام داشتهایم فرصتهایی پیش آمده که شیوۀ کارمان را ارتقا بدهیم. تاکنون دو مجموعه از ترجمههای مشترکمان به چاپ رسیده است: یکی ترجمۀ سرودههای بیژن الهی (۲۰۱۰-۱۹۴۵)، شاعر مدرنیست ایرانی، و دیگری سرودههای دوست او، حسن علیزاده (متولد ۱۹۴۷). نتیجۀ این همکاری کشف شیوهای منحصربهفرد در تفسیر بوده که علاوهبر ترجمه، در کار نوشتن شعر و نیز در تفکرمان دربارۀ زبان ادبی الهامبخش بوده است. در اینجا میخواهیم بخشی از آنچه که آموختهایم به اشتراک بگذاریم و دربارهٔ ویژگیهای منحصربهفرد تجربهٔ ترجمهٔ مشترک شعر تأمل کنیم. امیدواریم این تأملات نشان دهد که تجربۀ ترجمهٔ مشترک شعر میتواند به کار ترجمۀ تمام گونههای ادبی و شاید حتی متون غیرادبی نیز بیاید.
دیدگاهتان را بنویسید