گفتوگو با دکتر محمد دهقانی
- منتشر شده در 28 مارس 2025 |
خزاعیفر: آقای دکتر، به روال گفتوگوهایمان در مجلۀ مترجم، در آغاز کمی از خودتان بگویید. به نظر من ترجمه از عشق به زبان مادری آغاز میشود و یا حداقل عشق به زبان مادری در گرایش به این هنر نقشی اساسی دارد. اگر توفیق در هر هنری مستلزم داشتن مایۀ اولیه است، توفیق در ترجمه مستلزم داشتن مایهای از عشق و استعداد در زبان فارسی است. از اولین تجربهها و معلمهایتان در زبان فارسی بگویید. چطور شد که نخست زبان فارسی را برای تحصیل برگزیدید و سپس به ترجمه روی آوردید؟
دهقانی: با سپاس از لطفی که در حقم کردهاید و مرا شایستۀ این دانستهاید که با شما گفتوگو کنم، راستش را بخواهید، هیچ به یاد نمیآورم که کسی از معلمهایم، بهخصوص در سالهای ابتدایی تحصیل، مشوقم بوده باشد. در اراک به دبستانی معمولی میرفتم که مرحوم ابراهیم دهگان، صاحب کتاب تاریخ اراک، آن را تأسیس و وقف آموزشوپرورش کرده بود. در آن سالها دهگان هنوز زنده بود و حدود نود سالی داشت. گاه او را در خیابان میدیدم که با لباسی ساده شامل کتوشلواری مشکی و پیراهنی سفید قدم میزد و چهرۀ مهربان دلنشینی داشت. ساختمان مدرسۀ دهگان هنوز هم روبهروی مسجد سیدهای اراک برجاست و حالا دیگر به یکی از بخشهای ادارۀ آموزشوپرورش بدل شده است. تحصیلات دورۀ راهنمایی را هم در مدرسهای گذراندم که در جنب همان مدرسۀ دهگان بود و هنوز هم هست. در آن سالها «چهارم آبان» نام داشت. الان نمیدانم اسمش چیست.
دیدگاهتان را بنویسید