ترجمهٔ بوطیقای ارسطو و تأثیر سپهر فرهنگ بر آن

بوطیقا (فن شعر)، اثر ارسطو، سهم  زیادی در تثبیت مفهوم کلیدی میمسیس در فرهنگ اسلامی داشت. اما تفاوت‌‏های فرهنگی‌اجتماعی و این حقیقت که متن یونانی به واسطۀ سریانی و به شیوه‏ای جسته‏‌گریخته به مسلمانان رسید، موجب شد که ویراست عربی بوطیقا تفاوت‏‌های شایان توجهی با اصل داشته باشد. درنتیجه، آنان از بوطیقا درس‏‌های عمیقی را که اروپاییانِ عصر رنسانس از آن در زمینۀ زیبایی‏‌شناسی و نظریۀ هنر آموختند برنگرفتند. ترجمه‌‏های عربی بوطیقا (فن شعر) با تقلیل محتوای آن به شعر و حذف هر مطلب دیگری مربوط به تراژدی (و کمدی) آغاز شد. این شیوۀ کاستن از محتوای بوطیقا ناشی از بی‌‏خبری فرهنگ عربی‌اسلامیِ آن روزگار از فرهنگ یونانی بود و، از آن مهم‌‏تر، از بی‌‏اعتنایی عالمان مسلمان به هنرهای نمایشی، که در آن زمان، در حیات فرهنگی مسلمانان حضور بارزی نداشتند، نشئت می‏‌گرفت. همچنین باید به خاطر داشت که شروح بوطیقا در پی آن بودند که مطالبِ آن را با تفکر اسلامی سنتی سازش دهند، نه آنکه فرهنگ هلنی را از منظری ادب‏‌شناختی بررسی کنند. در نوشتار حاضر، کوشش شده است تا با مرور مختصر نقش فرهنگ عربی‌اسلامی در دگرگونگی مفاهیم در نخستین ترجمه‌‏های عربی بوطیقای ارسطو، به تأثیرهای احتمالی این دگرگونگی در تلقی عالمان مسلمان از هنر اشاره شود.


بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *