رنگ، بو و طعم زبان

هر مترجم ادبی‌ای بعداز مدتی به زبان خاص خود می‌رسد. این نظر با توجه به اینکه مترجم رمان در طول عمل حرفه‌ای‌اش آثار نویسندگان مختلفی را ترجمه می‌کند، شاید عجیب به نظر برسد، چون محدودهٔ کار مترجم را نوع زبان نویسنده تعیین می‌کند؛ بااین‌حال، روند رسیدن مترجم به زبان خاص خودش تا حدی ناآگاهانه است. اما از یک سو، این امر باید به‌شکلی ظریف تحقق یابد، یا می‌یابد. منظور من از زبان خاص مترجم تعارضی با سبک و نوع زبان نویسنده ندارد، این خصلت چیزی است در پس و پشت زبان و لحن که توصیف کردنش دشوار است. اما قصد من در اینجا پرداختن به چگونگی رسیدن به این لحن و زبان نیست. می‌خواهم توضیح بدهم که چه عواملی باعث شده‌اند که خود من به‌عنوان مترجم، به زبان خاص خود پناه ببرم.
به گذشته که نگاه می‌کنم، می‌بینم اولین عاملی که توجه من را به‌نوعی خاص از زبان جلب کرد -البته در آن سن‌وسال طبعاً به‌شکلی غریزی و ناآگاهانه- در حوزه‌ای می‌گنجد که شاید کمی تعجب‌برانگیز باشد: سینما. فیلم‌های سینمایی کلاسیک هالیوود که قبل و بعد‌از انقلاب ترجمه و دوبله می‌شدند برایم جذابیت زیادی داشتند. این زبان محاوره‌ای بود، اما خیلی جاها خصلتی داشت که با زبان محاوره‌ای کوچه و بازار فرق داشت و از آن بسیار برتر بود. زبان محاوره‌ای کوچه به آن شکل که واقعاً هست چندان چنگی به دلم نمی‌زند، و در نهایت، یک منبع الهام است.


بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *