دستور نانوشتهٔ گفتار؛ پاسخ به نقد علی صلح‌جو در مقالهٔ بشکنیم یا نشکنیم

علی صلح‌جو، در مقالهٔ «بشکنیم یا نشکنیم» – نقد مفصلش بر کتاب عروسک‌خانه و پیش‌درآمد آن، «چند اشاره به چالش ترجمه» – اصل مطلب را یکسر کنار گذاشته، و به فرع قضیه پرداخته است.
مطلب کلی در کتاب عروسک‌خانه مربوط می‌شود به «دستور دقیق اما نانوشتهٔ گفتار»، که در ضمیر هر فارسی‌زبانی -چه فرهیخته چه عامی- به‌طور طبیعی فعال است، و تا هفت قرن پیش نظم و نثر فارسی از صورت «نشکستهٔ» آن شادابی می‌گرفت. و شکل «شکستهٔ» آن در گفتار جاری روزمره همچنان شاداب است. بر یک چنین زمینه‌ای، در پیش‌درآمد آمده است که «با لفظ آراسته و استوار قلم گاهی از دروازه نمی‌توان تو رفت، اما با در دست داشتن سرنخ لفظ غیررسمی گفتار از سوراخ سوزن هم می‌شود گذشت» (عروسک‌خانه، مبحث «حفظ حرمت گفتار»، ص ۱۴۲)، امری بدیهی، که اشاره به آن به قصد راه بستن بر لفظ‌قلم یا شکستن آن نیست، پیشنهاد بازگشودن راهی است که قلم روزگاری در آن آمدوشد داشت، گفتار را به رسمیت می‌شناخت و از آن نیرو می‌گرفت. بر یک چنین اساسی، اصل قضیه -اصل اصلش- در واقع این است که طپش و حیاتی در زبان گفتار هست، و طراوتی و آبی، که می‌شود با آن خشکزارهای زبان نوشتار را گلزار کرد، و از پیوند جوانه‌های شادابش، شاخه‌های نروک کتابت را به بار نشاند. لفظ‌قلم، زنده ماندن و قدرت پروازش منوط به این است که الگوها و توانایی‌های زبان گفتار را مرتب در خود تحلیل ببرد. سرنخی که از این معنی به دست می‌آید، راهبر به این نظر است که زبان گفتار اگر نبود، خیلی چیزها نبود -مثلاً تاریخ بیهقی، سمک عیار، بوستان سعدی- حافظ خواجو را کنار نمی‌زد، و شعر مولانا این‌جور تا آسمان شعله نمی‌کشید.


بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *