بازسرایی ایرج میرزا از چکامهٔ «غواص» شیللر!

آشنایی ما ایرانیان با ادبیات اروپا از دوران قاجار با ترجمهٔ متون نمایشی و آموزشی آغاز شد. در کنار دلایل بسیاری ازجمله نیاز به تجدّد و نوسازی در تمام ابعاد و ارکان جامعه، شاید در آن دوره، تأسیس دارالفنون و حضور معلمان خارجی در آن، یکی از دلایل ترجمهٔ متون علمی و سپس متون هنری به زبان فارسی باشد. البته بازگشت دانشجویان ایرانی اعزامی به خارج در شتاب‌ دادن به این روند بسیار دخیل بود. وقوع انقلاب مشروطه و بیداری ایرانیان، چاپ روزنامه و تأسیس چاپخانه‌های متعدد و لزوم دگرگونی در ساختارهای جامعه و در پی آن دگرگونی در بیان ادبی؛ نگاه نویسندگان، روشن‌فکران و شاعران ما را به خارج از مرزها برگرداند. شاعران ما اگرچه در آغاز، فقط ازنظرِ موضوعی از ادبیات غرب تأثیر گرفتند، اما رفته‌رفته توانستند روح ادبیات اروپا را به آثارشان بدمند و زمینه‌ساز دگرگونی ساختاری در شعر فارسی شوند که با نیما یوشیج این دگرگونی، شکل‌وشمایل جدی و بنیادین به خود گرفت. آشنایی روشن‌فکران ما با ادبیات اروپا یا بی‌واسطه بود و از رهگذر مطالعهٔ آثار خارجی به زبان اصلی شکل می‌گرفت، یا ازطریق ترجمه‌های پراکنده‌ای بود که در مجلات ادبی آن زمان منتشر می‌شد. گفتنی است که در آن زمان، ترجمهٔ شعر بیشتر از زبان فرانسه انجام می‌گرفت و اغلب ترجمه‌ها هم منثور بود.


بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *