نویسندۀ نویسنده‌ها و نویسندۀ نویسندۀ نویسنده‌ها

اگر به وب­سایت رستوران لوئیترِیِر (3, rue des Chats Bossus, Lille) بروید و روی ترجمه کلیک کنید، آن ماشین خودکارِ غیور که بیدارش کرده‌اید بلافاصله همه­‌چیز را به انگلیسی ترجمه خواهد کرد، از جمله نشانی را. و می شود «3 خیابان گربه‌­ها قوزکرده». تردیدی نیست که ترجمه کاری مهم­تر از آن است که به ماشین­‌ها سپرده شود. اما این کار را باید به چه­‌جور انسانی سپرد؟ تصور کنید که قرار است یک رمان بزرگ فرانسوی را برای بار اول بخوانید و این اثر را می‌­توانید فقط به زبان مادری خود یعنی انگلیسی بخوانید. خود کتاب بیش از 150 سال از عمرش می­‌گذرد. چه خواهید خواست/ باید بخواهید/ می­‌خواهید؟ البته، غیرممکن را. اما چه‌جور غیرممکنی را؟ اول از همه اینکه احتمالاً می­‌خواهید وقت خواندنش احساس نکنید «ترجمه» می­‌خوانید. می­‌خواهید وقتی آن را می­‌خوانید احساس کنید که انگار در اصل به انگلیسی نوشته شده است—حتی اگر لاجرم نویسنده­‌ای آن را نوشته باشد که اطلاعات بسیار عمیقی دربارة فرانسه دارد. دوست دارید که وقتی وظیفه­‌شناسانه هر سایه‌روشن معنا را انتقال می‌دهد تلق و تلق و پِرپِر نکند، که سبب می­‌شود متن نمایشِ یک رمان بشود و نه خودِ رمان. دلتان می­‌خواهد در شما بیشتر همان واکنش­‌هایی را برانگیزد که در خوانندة فرانسوی ممکن است برانگیزد (هرچند میزانی فاصله نیز می­‌خواهید، و لذت اکتشاف جهانی متفاوت). اما چه­‌جور خوانندة فرانسوی؟ خواننده‌­ای متعلق به اواخر دهة 1850، یا اوایل دهة 2010؟


بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *