خواندن تاریخ بیهقی چه فایده‌ای برای مترجمان امروزی دارد؟ 

دوست گرامی‌ام، آقای دکتر خزاعی‌فر، از من خواسته‌اند که چند کلمه‌ای در پاسخ این سؤال ایشان بنویسم که خواندن تاریخ بیهقی اصولاً چه لزوم یا ضرورتی برای مترجمان یا علاقه‌مندان به فن ترجمه دارد؟ راستش را بخواهید نمی‌شود حکم کرد که خواندن این کتاب یا هر متن کهن دیگری برای کسانی لازم یا واجب است که می‌خواهند نوشته‌هایی را از زبان‌های دیگر به زبان فارسی صحیح و سالم امروزی درآورند. یقین دارم کسی که فارسی را با خواندن نمونه‌های عالی نثر معاصر ما (به قلم نویسندگان و مترجمانی چون نجف دریابندری، محمد قاضی، ابوالحسن نجفی، منوچهر بدیعی، حسین معصومی همدانی، محمدعلی اسلامی ندوشن، عبدالحسین زرین‌کوب، و بسیاری کسان دیگر) آموخته است و می‌خواهد فرضاً رمان‌ها یا متون فلسفی و اجتماعی و سیاسی و روان‌شناختی را به فارسی سلیس و مفهوم امروزی درآورد شاید هیچ ضرورت نداشته باشد که تاریخ بیهقی یا کلیله‌ و دمنهٔ نصرالله منشی یا گلستان سعدی و امثالهم را خوب بخواند و بفهمد، گرچه اگر کسی از چنین فضیلتی برخوردار باشد حتماً مترجم بهتر و موفق‌تری خواهد بود. چون خودم سال‌هاست که به‌جد مشغول کار ترجمه‌ام، این اجازه را به خود می‌دهم که مدعی باشم غور در متون کلاسیک فارسی البته باعث قوّت کار مترجم می‌شود و همهٔ مترجمانی هم که در بالا از آنها یاد کردم از این خصیصه برخوردارند و در واقع استاد مسلّم متون کلاسیک فارسی‌اند. مترجمان جوان و تازه ازراه‌رسیده هم، چون تالی و پیرو همین استادان‌اند، اگر هم خودشان مستقیماً کتاب بیهقی را نخوانده باشند، در واقع شاگرد مع‌الواسطهٔ او محسوب می‌شوند.


بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *