مترجمان دو نسل

نسلی از مترجمان از میان ما رفته‌اند و یک یا دو نسل جدید از مترجمان به جامعهٔ ادبی ما افزوده شده‌اند. واقعیت این است که از نظر من ترجمه صرفاً یک فرایند نظری و عملی نیست، بلکه یک مسئلهٔ اخلاقی هم در ترجمه و در انتخاب اثر وجود دارد. ویژگی شاخص نسل گذشته در انتخاب اثر، به نظر من، توجه به جنبهٔ «تعلیمی» بود، یعنی مترجمان نسل گذشته بیشتر به سراغ آثاری می‌رفتند که سطح فرهنگی جامعه را ارتقا دهد، سلیقهٔ مخاطبان را پالوده کند، و در جهت اصلاح جامعه نقش ایفا کند. نتیجه این بود که کتاب‌های «پرمحتوا» با ترجمهٔ «خوب» در اختیار خوانندگان «بافرهنگ» قرار می‌گرفت. آنچه در نسل‌های بعدی روی داد این بود که مترجمان به قشر وسیع‌تری از مخاطبان نظر کردند — چه به انتخاب خود و چه به انتخاب ناشر — و کتاب‌هایی برای همه جور سلیقه‌ای به فارسی ترجمه شد. این اقدام در بالا بردن آمار کتاب‌خوان‌ها تأثیر مثبت داشته است ولی اشکال اینجاست که ترجمهٔ آثار عامه‌پسند غالب اوقات ترجمه‌های متوسط و مایل به بدی هستند. بااین‌همه، فکر می‌کنم در کل، ترجمهٔ آثار نه‌تنها به لحاظ کمّی رشد چشمگیری داشته، بلکه به لحاظ کیفی هم تعداد مترجمان قابل اعتماد و خوش‌ذوق بیشتر شده است.


بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *