نقد ترجمه؛ فریدریش نیچه؛ زندگینامهای فلسفی
- منتشر شده در 17 جولای 2024 |
انتشار کتاب فریدریش نیچه، زندگینامهای فلسفی اتفاقی بزرگ در عرصهٔ ترجمه در ایران است. کاری غولآسا که پنج سال از عمر مترجم را گرفته است. این اتفاق مبارک را از دو منظر میتوان بررسی کرد: یکی از منظر «ضرورت انتخاب کتاب برای ترجمه» و یکی از منظر «کیفیت زبان ترجمه.» در مورد مسئلۀ اول بنده صاحبنظر در فلسفه نیستم، و اهل فلسفه باید نظر بدهند، ولی عجالتاً نکتهای کلی عرض میکنم. دوسه دههٔ اخیر دوران شکوفایی ترجمه فلسفی در ایران بوده است. در ده سال اخیر (از ۲۸ / ۱۰/ ۱۳۹۲ تا ۲۸ / ۱۰ / ۱۴۰۲) طبق آماری که از بانک اطلاعات خانهٔ کتاب استخراج شده سالانه بهطور متوسط ۵۶۵ کتاب فلسفی ترجمه و چاپ یا تجدید چاپ شدهاند که شمار کتابهای مربوط به فلسفهٔ جدید از همه بیشتر است، یعنی بهطور متوسط سالی ۱۶۶ کتاب.[i] این حجم کتاب از یکسو بیانگر اقبالی است که مترجمان و ناشران و خوانندگان به فلسفه نشان میدهند و ازسویدیگر ما را متوجه اهمیت بحث دربارۀ کموکیف ترجمهٔ متون فلسفی میکند. در اینجا انبوهی سؤال مطرح میشود که اگر به آن سؤالها پاسخ درست ندهیم دچار ترجمهزدگی در حوزۀ فلسفه میشویم. سؤالهایی از قبیل چرا باید فلسفه ترجمه کنیم؟ چه نوع فلسفهای باید ترجمه کینم؟ ترجمهٔ متون فلسفی چه نسبتی با فلسفهورزی در ایران دارد؟ متون فلسفی چند دستهاند و برای ترجمهٔ هر دسته چه سبکی باید پیش بگیریم؟ لذا نهادهایی که دستاندرکار فلسفه هستند، از دانشگاه گرفته تا پژوهشکدهها و ناشران، باید به بحث دربارۀ این موضوعات نظری و عملی مرتبط با ترجمهٔ متون فلسفی بپردازند و کار مهم ترجمۀ متون فلسفی را بدون پشتوانهٔ نظری نگذارند.
دیدگاهتان را بنویسید