مباحثی در ترجمۀ نحو (۱۱)؛ ترجمۀ تعبیرات غیراصطلاحی

در هر زبان، چه در محاوره چه در نوشتار، تعبیرات زیادی هستند که اهل زبان آن‌ها را به‌صورت یک قالب واحد می‌آموزند و در موقعیت‌های معین بدون تغییر هم به‌ کار می‌برند. معمولاً کسی که می‌خواهد زبان خارجی بیاموزد به او توصیه می‌شود هرچه می‌تواند از این تعبیرات ثابت یاد بگیرد؛ چون این تعبیرات اولاً واحدهای معنایی بزرگ‌تر از کلمه هستند و یادگیری آن‌ها باعث سهولت در گفتن یا نوشتن می‌شود. اما دلیل دیگر، که مهم‌تر از دلیل اول است، این است که این تعبیرات بسیار رنگ‌وبوی زبان خارجی را دارند و به‌ کار بردن آن‌ها در نوشتار و گفتار به کلام گوینده یا نویسنده رنگ‌وبوی طبیعی آن زبان را می‌دهد. این تعبیرات (idioms) که در گفتار و نوشتار اهل زبان بسیار متداولند در واقع شبیه اصطلاحات هستند، با این تفاوت که در اصطلاحات معمولاً معنی از جمع معانی اجزاء به دست نمی‌آید؛ اما در این تعبیرات معنی معمولاً از جمع معانی اجزاء به دست می‌آید و استعاره یا تشبیهی در کار نیست. به این دلیل است که این‌ها را تعبیرات غیراصطلاحی می‌گوییم. مثال زیر نمونه‌ای از تعبیرات غیراصطلاحی است: …


بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *