کلیله و دمنه و پنگوئن‌ها

تأثیر ترجمه بر گسست از سنت‌های ادبی و شکل‌گیری ادبیات مدرن در ایران

دکتر غلامحسین یوسفی در مقاله‌ای که دربارهٔ داستان امیرارسلان نامدار نوشته، اشاره‌ای هم می‌کند به اینکه در همان دوران که حاصل تراوشات ذهنی بی‌پایان نقال دربارِ ناصرالدین‌شاه، شاه را به خوابی عمیق و انباشته از فانتزی عامه‌پسندِ سکس و خشونت فرو می‌برد، در غرب بزرگ‌ترین شاهکارهای کلاسیک قرن نوزدهم درحال نوشته شدن بود. گرچه این را هم نباید از یاد برد که در همان عصر قاجار و البته کمی بعداز ناصرالدین‌شاه، اولین رمان جهان یعنی دن کیشوتِ سروانتس توسط ایرج میرزا ترجمه شد. ترجمه‌ای که البته ناقص ماند و ناقص ماندن اولین ترجمهٔ دن کیشوت در ایران انگار داغی بود که برای ابد یا دست‌کم تا امروز بر پیشانی رمان‌نویسی ایران باقی مانده و آن را به تجربه‌ای ناقص و نصفه‌ونیمه بدل کرده است. تجربه‌ای که به‌رغم پذیرش شکل غیراستبدادی ژانر رمان، عناصری از استبداد تک‌صدایی دیرین را هم در خود نگه داشته و تداوم داده است، گرچه کشف رمان، خود به‌رغم ناقص بودنش، یکی از عوامل گسست جدی از سنت‌های ادبی و فکری دیرین هم بوده است و بی‌دلیل نیست که دست‌وپای ادبای سنتی -دست‌کم در سال‌های آغازین ترجمه و نوشته شدن رمان در ایران- همواره مقابل این ژانر می‌لرزیده است. چنان‌که م.ف. فرزانه در کتاب آشنایی با صادق هدایت نقل می‌کند که چطور یکی از همین استادان او را به‌شدت از رمان خواندن منع می‌کرده است.


بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *