چراغ راهنمایی ترجمهٔ شعر
- منتشر شده در 20 جولای 2020 |
رابرت فراست وقتی میگوید شعر آن چیزی است که در ترجمه نابود میشود، حرف دلِ بسیاری را زده است اما شاید حتی خودِ او قادر به حل این تناقض نباشد که با ارائهٔ چنین حکمی چگونه میشود حضور این همه برگردان از شعر در زبانهای گوناگون را توجیه کرد. آیا واقعاً همهٔ اشعار برگشته به زبان دیگر اجسادی هستند که در عبور از تونل ترجمه جان از دست دادهاند و ما با گورستانی از اشعار جانباخته روبهرو هستیم؟
ظاهراً در صدور چنین حکمهایی احساسات و کمدقتی جای واقعیت را گرفته است. در اینکه هزاران بیت و قطعهٔ شعرِ غیرقابل ترجمه را میتوان در هر زبانی نشانه کرد شکی نیست اما تعمیم آن به کل اشعار و اصولاً به مقولهٔ شعر بیشتر کلیگویی است تا حکمی مستدل.
کاربرد ویژهٔ واژگان و حتی ساختار یک زبان در شعر که به قول معروف حاصل کار را «حادثهای در زبان» میکند آن را بیشتر از نثر به زبان وابسته میکند. در مواجهه با زبانی دیگر کندن این وابستگی و ایجاد وابستگی دیگر در زبان و فرهنگی دیگر بسیار حساس خواهد بود، اینجاست که اگر مترجم شعر به بایدها و نبایدها و یا به بیانی دیگر چراغ راهنمایی ترجمه توجه کند جایی برای مجادله باقی نخواهد ماند. به نظر من بیشتر مترجمینی که دست به ترجمهٔ شعر زدهاند بهطور طبیعی با این علائم راهنمایی آشنا شدهاند. این یادداشت که میتوانست مفصلتر و غنیتر باشد صرفاً تلاش برای جوابی سردستی به کسانی است که اعتقاد دارند ترجمه شعر را نابود میکند.
دیدگاهتان را بنویسید