پارادوکس ترجمه شعر

کامران جمالی دفتری دارد به نام جادوی شعر در کلام نهفته است. کامران در بخش نخست این دفتر در صفحاتی محدود در باب ترجمه شعر به زبان فارسی بحث می کند و جان کلامش این که: شرط لازم برای ترجمه شعر موسیقایی، حفظ موسیقی شعر است تا حد ممکن و حفظ موسیقی شعر نیز در زبان فارسی امکان پذیر نیست مگر به یاری شناخت تقریبا آکادمیک اوزان عروضی.(صفحه 12) در جای دیگری کامران از پاول سلان، شاعر آلمانی زبان معاصر سخن به میان می آورد که گویا از هفت زبان مختلف شعر به آلمانی ترجمه می کند و با دقت، موشکافی سخت کوشی و اشراف بر محتوای شعر می کوشد این سروده ها را تا حد ممکن شکل باخته (= دفرمه) عرضه نکند. در ضمن بیشتر سروده هایی که توسط پاول سلان به آلمانی برگردانده شده است در اصل موزون و مقفی هستند و او نیز این سروده ها را با قافیه و وزن به زبان آلمانی باز سرایی کرده است.” (صفحه ی ۱۲) به عقیده کامران شعر منظرم باید حتی المقدور منظوم ترجمه شود و مترجم چنین اشعاری باید خود شاعر باشد. به گمان او اگر بخواهیم شعری را منظوم ترجمه کنیم احتمالا به ناچار محتوای آن هفت – هشت درصد تغییر خواهد کرد و این مقدار تغییر از نظر او در خور اغماض است، چرا که مترجمی که خود شاعر است می داند کدام تغییرات در منظور شاعر خلل ایجاد می کند و کدام نمی کند.


بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *