ناصر فکوهی: مشکل اصلی، همان تعارف ایرانی است

رابطهٔ بین ترجمه با خلاقیت را شاید بتوان به رابطهٔ میان «اجرا» (در مفهوم نمایشی یا موسیقیایی آن) با خلق یک اثر نمایشی یا موسیقیایی مقایسه کرد. این پرسش کاملاً مشروعیت دارد که آیا نمایش یا کنسرتی که به اجرا درنیاید، آیا واقعاً «وجود خارجی» یا ارزشی «زیباشناسانه» دارد؟ آیا کتابی که هرگز خوانده نشود، هرگز نوشته شده است؟ امروز در نطریات جدید هنر بیش از هرچیز بر رابطهٔ فرایندی تأکید می‌شود که در یک مثلث شکل می‌گیرد: خالق اثر هنری، اثر هنری و مصرف‌کنندهٔ اثر هنری، هریک از اضلاع این مثلث دارای اهمیتی خاص هستند که در موقعیت‌های اجتماعی و فرهنگی متفاوت نظام‌های کنش را هدایت می‌کنند و در درازمدت نیز به ایجاد یک حافظهٔ تاریخی یاری می‌رسانند که عموماً یا در خودِ اثر و یا در خالق اثر به‌صورت یک «سرمایه» ذخیره‌ شده و در روابط اجتماعی ناشی از آن وارد عمل می‌شود.


بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *