کارگاه ترجمه

 نقش تمایزات ظریف معنایی در ترجمه

کلمات معمولاً یک هستهٔ معنایی دارند که معانی مجازی و اصطلاحی و تخصصی از آن منشعب می‌شوند و چون هاله‌ای دور آن مرکز شکل می‌یابند و یک میدان معنایی را تشکیل می‌دهند. مترجم تحلیل‌گری است که این روابط را در متن مورد ترجمه درمی‌یابد و سپس می‌کوشد تا معادل مناسب را برگزیند. در این بخش اسم‌هایی را بررسی می‌کنم که ترجمه‌شان در ظاهر ساده است اما اگر در ساختار معنایی و دستوری آن‌ها اندک دقتی بکنیم درمی‌یابیم که معنی بسیار نزدیکی از آن‌ها هم مشتق شده. معنی دوم ارتباط نزدیکی با هستهٔ معنایی دارد، نتیجهٔ آن فرایند است، باعث و مایه و اسباب آن عمل است، بر قوه و توانایی آن کار دلالت می‌کند، زمان و مکان آن عمل را نشان می‌دهد، و … همین کلمۀ سادۀ «ترجمه» و «translation» را در نظر بگیرید که در هر دو زبان فارسی و انگلیسی سه معنا دارد: ۱. عمل و فرایند، ۲. محصول این عمل و فرایند، و ۳. رشتهٔ دانشگاهی و حرفه، مثلاً در جملهٔ «رشته‌ام ترجمه است». بگذریم از معنای «translation» در علوم پایه در مفهوم انتقال و حرکت انتقالی و بگذریم از معانی قدیمی ترجمه در مفهوم زندگی‌نامه و شرح‌حال).

 


بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *