اندر دشواری‌های «برگردان» اسم‌های خاص شرقی در متون غربی

شاید برخی بر این گمان باشند که در ترجمۀ آثار غربی، مثلاً از انگلیسی به فارسی، سرراست‏‌ترین کار برگرداندن اسم‏‌های خاص (اَعلام) باشد. براین‌اساس، اسم خاص نه معنای لفظی دارد تا نیاز به ترجمه‏اش باشد، و نه معمولاً مفهومی ضمنی یا تلویحی دارد تا برگردان آن مفهوم دشوار باشد. اگرچه گاه چنین تصوری از اسم خاص (عَلَم) چندان دور از واقع نیست، می‏توان مثال‏‌های فراوانی را یافت که چنین پنداری درباره‌‏شان صادق نیست. باید گفت که حتی بازشناختن اسم خاص از اسم عام همواره کار چندان سرراستی نیست؛ چه رسد به آنکه همواره بتوان اسم خاص را به‏درستی و به‏‌سادگی به زبان مقصدی چون فارسی برگرداند. وانگهی، حتی ترانویسی اسم خاص با الفبای زبان مقصد از قواعدی پیروی می‏‌کند و کار بی‏‌ضابطه‏‌ای نیست. اما مشکل بزرگ‏‌تر زمانی روی می‌‏دهد که اسم خاصی از زبانی شرقی، چون فارسی، به زبانی غربی، چون انگلیسی، انتقال یافته، و در فرایند انتقال، تغییرات محسوسی (مثلاً ناشی از الزامات واج‏آرایی) در آن روی داده باشد، و حال بخواهیم آن اسم خاص «غربی‏‌شده» را دوباره در فرایند انتقال (یا بگوییم «ترجمه») از انگلیسی به فارسی برگردانیم. نیاز به گفتن نیست که معادل درست این اسم غربی‌‏شده فقط همان اسم خاص اصلی در زبان فارسی است و بس. دشواری این کار هنگامی بیشتر می‌‏شود که بخواهیم اسم خاصی را در اصل متعلق به زبانی شرقی با چند واسطه به زبان شرقی دیگری برگردانیم. مقالۀ حاضر به چنین دشواری‏‌هایی در ترجمه نیم‏‌نگاهی افکنده است.

 

 


بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *