مواجههٔ ایرانیان با شکسپیر

با خواندن نمایشنامۀ هملت به فارسی یا دیدن آن بر روی صحنه‌ای در ایران با شگفتی درمی‌یابیم که شخصیت‌های نمایش با مردان انگلیسی قرن شانزده که اکثر تماشاگران با آن‌ها‌ آشنایند شباهت چندانی ندارند. شاید بتوان «هملت» و «افلیا» را «سیاوش» و «مهتاب» نامید و چه‌بسا «دانمارک» شبیه «تهران» باشد. طی یک‌صد و سی سال گذشته در ایران، شکسپیر و آدم‌های نمایشنامه‌هایش در فرایند ترجمه و اقتباس تغییرات چشمگیری را از سر گذرانده‌اند، و هریک در هر مرحله از تغییر و تحولات سیاسی در ایران و هویت مترجمان متأثر بوده‌اند.

نمایشنامه‌های ویلیام شکسپیر توجه نسل‌های مختلف مترجمان و کارگردان‌های ایرانی را به خود جلب کرده است. به ‌مرور زمان، اقتباس‌ها اَشکال مختلفی به خود گرفته‌اند، پاره‌ای از آن‌ها‌ به متن اصلی بسیار نزدیک بوده‌اند و پاره‌ای دیگر ــ از حیث نام اشخاص، رخدادگاه وقایع و حتی ساختار داستانی ــ از اصل آن‌ها فاصله گرفته‌اند. مترجمان زبان ترجمه را مطابق تنگنا‌های سانسور تغییر داده‌اند، گاه محتوا را نیز ایرانیزه کرده‌اند تا داستان را برای مخاطب ایرانی ملموس‌تر و مفهوم‌تر کنند، گاه پایانه‌هایِ بدیلی برای نمایشنامه‌های شکسپیر آفریده‌اند.


بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *