آنجا که مترجم نویسنده است

این چه سخنی است؟ خب هر مترجمی باید نویسنده هم باشد. مگر ترجمه با نوشتن عملی نمی‌شود؟ چرا می‌شود؛ اما نه هر نوشتنی نویسندگی است و نه هرکه می‌نویسد نویسنده است! در ایران نویسنده درمعنای اصطلاحی آن کسی است که عموماً داستان می‌نویسد (کوتاه یا بلند) و در این کار به پایه‌ای از شهرت می‌رسد، و در مثل به کسی که مقاله یا کتاب به نثر می‌نویسد، کمتر نویسنده اطلاق می‌شود. اسلامی ندوشن به همین معنیِ «کمتر» نویسنده است. کسی که با قلم زدن در عرصه‌های مختلف اجتماعی (در معنای وسیع کلمه)، ادبی و فرهنگی بسیار نوشته و ژانر خاصی از نویسندگی را به کمال رسانیده که تاکنون کمتر در قلمرو سبک سخن پارسی به‌عنوان یک نوع مستقل ادبی به رسمیت شناخته شده است. ظرفیت‌هایی که قلم وی در این مسیرِ مشخص، و باید بگویم منحصر، به دست آورده با این کیفیت و کمیت و برجستگی به‌طور اختصاصی برای کمتر کسی فراهم شده است. وی از شعر عبور کرده و در نثر به جایگاهی دست یافته که شاعری را پشت سر خود دیده است. این در حالی است که در قاموس زبان فارسی همیشه شعر در مرتبۀ فراتر، جدّی‌تر و فاخرتری از نثر دیده می‌شده است. گویی وی در دوران نخستین زندگی ادبی خود شاعری را به‌مثابۀ تمرینی برای نویسندگی قلمداد کرده و زود هم با آن بدرود گفته و به دنیای نوشتن در معنی مورد نظر گام نهاده است.


بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *