شکوه فارسی در ترجمه

  • گزیده‌ای از ریشه‌های رُمانتیسم
  • نوشتهٔ آیزایا برلین
  • ترجمهٔ عبدالله کوثری

 

رُمانتیسم بدوی است، تعلیم‌نادیده است، جوانی است. احساس پُرشَروشور زندگی انسان طبیعی است، اما در عین حال افسردگی است، بیماری است، انحطاط است، ناخوشی قرن است و زیبای سنگ‌دل، رقص مرگ است یا به‌راستی خود مرگ. رومانتیسم گنبد شیشه‌ای رنگارنگ شِلی است و نیز همان پرتو سپید جاودانگی که او می‌گفت.

 

Romanticism is the primitive, the untutored, it is youth, the exuberant sense of life of the natural man, but it is also pallor, fever, disease, decadence, the maladie du siècle, La Belle Dame Sans Merci, the Dance of Death, indeed Death itself. It is Shelley’s dome of many-coloured glass, and it is also his white radiance of eternity


بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *