در محضر استاد (۴)؛ مرگ سقراط؛ ترجمهٔ محمدحسین لطفی

متنی که برای بحث در این شماره انتخاب کرده‌ام ترجمۀ استادانۀ محمدحسن لطفی از مجموعۀ چهارجلدی آثار افلاطون است. (جلد اول این مجموعه را، که متن زیر از آن انتخاب شده، آقای لطفی با کمک همکارشان رضا کاویانی ترجمه کرده‌اند.) غرض از انتخاب این متن این است که بر اهمیت سبک در ترجمه تأکید کنم. در واقع، چنان‌که پیش‌تر در سلسله‌مقالاتی دربارۀ سبک گفته‌ام، هنر ترجمه یعنی هنر خلق سبک. بدیهی است ترجمه باید، در سطح خُرد، دقیق و درست باشد، ولی این سطح کلانِ متن، یعنی سطحِ سبک، است که تأثیر نهایی را بر خواننده می‌گذارد. این نکته به‌خصوص در مورد متون ادبی یا متونی که در آن زبان اهمیت و تأثیر خاصی دارد صادق است. آثار افلاطون آثاری ادبی به معنی خاص آن نیست، بلکه مقدمتاً آثاری فلسفی است، اما در این آثار وجه ادبی زبان بسیار بارز است و ترجمۀ این آثار هم نمی‌تواند به این وجه از زبان بی‌اعتنا بماند. خوشبختانه مجموعۀ آثار افلاطون به قلم مترجمی توانا به زبانی بسیار شیوا و اثرگذار و هم‌سنگ متن اصلی و متناسب با فضای آرکائیک این آثار ترجمه شده و ما تا سالیان سال از ترجمۀ مجدّد آن‌ها بی‌نیاز خواهیم بود. ترجمۀ محمدحسن لطفی خود متنی باارزش در زبان فارسی به‌ حساب می‌آید و به گمان من مهم‌ترین ارزش این متن سبک آن است.


بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *