منطق و احساس

قبل از هر چیز لازم می دانم به آقای رضایی بخاطر انتخاب و ترجمه رمانهای جین آستین تبریک بگویم و بخاطر زحمت طاقت فرسایی که در ترجمه این مجموعه کشیده اند تشکر کنم. ترجمه های آقای رضایی ترجمه هایی بسیار دقیق و خوشخوان است و بعید می دانم تا ۵۰ یا ۱۰۰ سال آینده مترجمی یا ناشری به فکر بیفتد دوباره و در مواردی سه باره سرغ جین آستین برود. نسل کتابخوان امروزی ما چقدر خوش بخت است که همه نوشته های آستین را به زبان فارسی در اختیار دارد و چقدر خوب است که همه آثار را یک قلم ترجمه کرده و آن یک دستی سبک که در آثار جین آستین وجود دارد در ترجمه ها نیز وجود دارد. البته جین آسیتن به تدریج پخته شده و نمی دانم آقای رضایی هم رمانها را به ترتیبی که جین آستین نوشته ترجمه کرده یا نه، ولی یک تفاوت اینجا وجود دارد. آقای رضایی حتما وقتی به پختگی زبانی رسیده. سراغ جین آستین رفته و در جریان کار هم حتما پخته تر شده اند. در هر حال این یکدستی سبک هم موهبتی است که خواننده باید قدر آن را بداند. تصور کنید رمانهای آستین را افراد مختلف ترجمه می کردند. در نتیجه همان بلایی که بر سر ترجمه های مجدد در جستجوي زمان از دست رفته مارسل پروست به زبان انگلیسی آمد، بر سر ترجمه های آستین هم در می آمد. برای ناشر ساده تر است که هفت کتاب را هفت مترجم ترجمه کند. ولی مطلقا نتیجه کار یکدست نیست. ما سالهاست درباره ترجمه ادبیات کلاسیک بحث می کنیم و برنامه ریزی می کنیم ولی تا ما متولی پیدا کنیم آقای رضایی یک تنه یکی از غولهای کلاسیک را ترجمه کرده و پرونده اش را بسته. البته جین آستین از نظر تاریخ ادبی کلاسیک بحساب می آید، و گرنه محتوای داستانهایش خیلی با مسایل جامعه زمان ما بیگانه نیست. دوستی انگلیسی داشتم که معتقد بود جامعه ما از بسیاری جهات شبیه جامعه عصر جین آستین است


بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *