جنگ ترجمه؛ کنستانس گارنت و ترجمهٔ ادبیات روس

بخش اول:
در اوایل دههٔ ۱۹۷۰ دو نمایشنامه‌نویس، کریستوفر دورانگ و آلبرت اینائوراتو طنزی دربارهٔ ادبیات قرن نوزدهم روسیه نوشتند که عنوانش «ابله‌های کارامازوف» بود. در برداشت آزاد این دو از رمان داستایوسکی، پدر زوسیما به‌‌صورت همجنس‌گرایی مبتلا به فتیشیسمِ پا تصویر شده و این مصیبت آلیوشای فرشته‌خو را چنان به حیرت می‌اندازد که می‌گوید: «وقتی پا وجود دارد مگر می‌شود خدا هم وجود داشته باشد؟» شخصیت اصلی این طنز به هیچ‌یک از آدم‌های آفریدهٔ داستایفسکی شبیه نیست، بلکه برگرفته از سیمای اولین و ماندگارترین مترجم انگلیسی آثار او، یعنی زنی با توان و پشتکار ویکتوریایی و نثر دوران ادوارد است و این شخصیت کسی نیست جز کنستانس گارنت.


بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *