بشکنم یا نشکنم پاسخی به نظر منوچهر انور در نمایشنامه عروسک خانه

در این مقاله، با بهانه قرار دادن نمایشنامه عروسکخانه، اثر هنریک ایبسن (۱۸۲۸-۱۹۰6) ترجمه منوچهر انور، به مسئله ای پرداخته ام که بسیاری از نویسندگان و مترجمان، به خصوص نوقلمان، با آن مواجه اند. در کلاسهای ویرایش. بارها با این پرسش از جانب دانشجویان روبرو بوده ام که در نوشتن دیالوگها در داستان یا نمایشنامه، تا چه حد مجاز به شکستن کلماتیم؟» از آنجا که انور بخشی از نوشته خود را در این ترجمه به این موضوع اختصاص داده و کوشیده است جوانب گوناگون موضوع را در نظر بگیرد، مناسب دیدم که با محور قرار دادن این ترجمه به بحث مذکور بپردازم. در این نوشته به ترجمه انور از نمایشنامه عروسکخانه کاری نداریم، که در اوج دقت و روانی است. همچنین، به چاپ کتاب، که نهایت نفاست و وسواس و مهر نشر کارنامه در آن نمایان است.
پیش از آنکه وارد بحث درباره مسئله شوم. باید به نکته ای درباره گذشته این بحث اشاره کنم. انور بحث را طوری آغاز می کند که گویی قبلا در این باره بحثی نشده است. می نویسا، « امروز دیگر وقتش رسیده که از خود بپرسیم چرا هر کس بخواهد بالبداهه حرفی بزند، حتی اگر حرفش نطقی باشد عالمانه و غرا در یک کنفرانس ادبی، به طور طبیعی الگوهای محاوره را به کار می گیرد، فعل ها را هم خیلی وقتها می شکند، و چه بسا «آن» را «اون»، «جان» را «جون» و «تهران» را «تهرون» بگوید. و حتی مقداری اصطلاحات عامیانه هم به خورد کار بدهد. اما اگر خطابه ای را از قبل روی کاغذ آورده باشد، و بخواهد آن را در کنفرانس واخوانی کند. می بینیم که دیگر گفتاری در کار نیست؛ جمله ها همه «ادبی است، و عصا قورت داده، و اغلب قالبی، که ضمن دیگر هیچ فعلی در آنها نمی شکند،


بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *