ادبیات جهان و الگوهای رقیب (۲)
- منتشر شده در 23 ژوئن 2019 |
در بخش نخست از ترجمۀ مقدمۀ کتاب نقشهبرداری از ادبیات جهان، که در شمارهٔ پیشین آمده است، مدس روزندال تامسون دربارهٔ اهمیت و پیچیدگی ادبیات جهان بحث میکند. در این بخش از ترجمهٔ مقدمه، روزندال ادبیات تطبیقی و نقد پسااستعماری را بهعنوان دو الگوی غالب در مطالعات ادبی فراملّی نقد میکند و ضمن برشمردن محدودیتهای آنها به بیان رابطهٔ هریک با ادبیات جهان میپردازد. در باب ادبیات تطبیقی، نقد او شامل پنج محور میشود که فقدان کنجکاوی دربارهٔ ادبیات غیراروپایی و ضعف برنامههای آموزش زبان ازآنجملهاند. یکی از مشکلات اساسی نقد پسااستعماری آن است که قادر نیست روشی مشخص برای مطالعهٔ آثار ادبی مراکز ادبی و یا آثار فرهنگهای غیراستعماری ارائه کند. به همین دلیل، ازنظر روزندال، ادبیات جهان قادر خواهد بود که الگویی ادبی برای مطالعهٔ ادبیات در جهان امروز معرفی کند و به همین دلیل است که ترجمه بهعنوان یک مفهوم محوری در مطالعات ادبی مطرح میشود. در بخش سوم این مقدمه که در شمارهٔ آینده به چاپ میرسد، روزندال دربارهٔ انواع ادبیات جهان، که در این بخش نیز از آنها نام برده شده است، صحبت میکند. در بخش سوم، همچنین دربارهٔ روشهای جدید مطالعهٔ ادبی و برخی جنبههای این مقدمه که برای درک موقعیت و رابطهٔ ادبیات فارسی با ادبیات جهان مهم است نیز بحث خواهیم کرد.
«آزادی»
دیدگاهتان را بنویسید