درباب ترجمه شعر
- منتشر شده در 3 جولای 2018 |
چندی پیش که شعری از سیلویا پلات را میخواندم، وسوسه شدم نگاهی به ترجمة فارسی آن بیندازم. میدانستم که ضیا موحد برخی از اشعار پلات را ترجمه کرده است. این ترجمهها در شماره ۱۴ مجلة ارغنون همراه با مقالهای نوشتة موحد دربارة پلات و شعرش چاپ شده است. مجلة ارغنون از همان دهة هفتاد که بیرون میآمد به مجلهای معتبر تبدیل شد و خیلی زود همگان آن را جریانی در زمینة ترجمه دانستند. بازچاپ شمارههای این مجله هنوز ادامه دارد و بدیهی است هرخوانندهای براساس این اعتبار، با اطمینان خاصی سراغ آن میرود. اما متأسفانه بعد از خواندن این ترجمه بهکلی ناامید شدم. در ترجمة این شعر که عنوان آن «بانو ایلعاذر» است، بیشتر آرایهها، عناصر، تصویرسازیها و زبان شاعرانة پلات، مخدوش و کمرنگ و تحریفشده است. پلات در این شعر دائماً به سه مضمون ارجاع میدهد، یکی داستان لَعازِر در عهد جدید، دیگری ارجاع به اتفاقات جنگ جهانی دوم، و سومی اتفاقات شخصی زندگی خودش است. مقالهای که موحد در همان مجله منتشر کرده، و اتفاقاً در بخشی از آن توضیحاتی دربارة همین شعر آورده است، آنچنان که باید و شاید به این مضمونها و ارجاعات نمیپردازد.
دیدگاهتان را بنویسید