ترجمه یعنی تفسیر؛ تحلیلی بر دیدگاه گادامر دربارۀ ترجمه

هانس‌ گئورگ گادامر (۱۹۰۰-۲۰۰۲) سرشناس‌ترین نظریه‌پرداز هرمنوتیک در قرن بیستم است. دیدگاه هرمنوتیکی او تحت‌تأثیر فلسفۀ افلاطون و ارسطو و به‌خصوص آرای هایدگر شکل گرفته است. نظریۀ هرمنوتیک گادامر ابتدابه‌ساکن دربارۀ ترجمه نیست، بلکه دربارۀ ماهیت درک و فرآیند استخراج معنی است ولی گادامر ترجمه را نیز که مستلزم درک و کشف معنی است عملی هرمنوتیکی می‌شمارد و می‌کوشد ماهیت آن را توصیف ‌کند.

هرمنوتیک را می‌توان فرآیند (یا هنر) کشف و استخراج معنی از کلام یا متن نامید. قبل از اینکه به معرفی دیدگاه هرمنوتیکی گادامر دربارۀ ترجمه بپردازم، لازم است برای فهم بهتر بحث به دسته‌بندی زیر اشاره کنم. کسانی را که دربارهٔ معنی متن نظر داده‌اند می‌توان به سه گروه بسیار کلی تقسیم کرد:

  1. آنهایی که معتقدند متن معنی ثابت و واحدی دارد، و آن معنی در کلمه‌های نویسنده است. در گذشته بسیاری از مفسران کتاب‌های مقدس چنین اعتقادی داشتند و ترجمۀ تفسیری این کتاب‌ها را برنمی‌تافتند. امروز نیز مترجمان زیادی وجود دارند که تنها راه انتقال معنی متن را ترجمهٔ تحت‌اللفظی می‌دانند. این مترجمان، ولو اینکه به‌ظاهر ابراز نکنند، در مقام نظر چنین تصوری دربارهٔ معنی دارند.
  2. آنهایی که معتقدند متن معنی ثابت و واحدی دارد، ولی برای فهم این معنی لازم است با قصد، پیشینه و اعتقادات نویسنده و زمینۀ تاریخی متن آشنا شد. مفسر متن دریافت‌کننده‌ای منفعل است که کارش فقط کشف معنی است و برای توفیق در این کار باید عقاید و ارزش‌ها و تمایلات و تعصبات شخصی‌اش را به حداقل برساند وگرنه معنی مخدوش می‌شود.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *