خاطرات روزانۀ مترجم ادبی (۲)
- منتشر شده در 3 نوامبر 2023 |
شنبه، اول شهریور
شهین سر راه از تعاونی اداره هرچه ارزان بوده خریده. در را که به رویش باز میکنم عصبانی است: «شدم خر بارکش این خانه بهخدا!»
خریدها را جابهجا میکنم ولی شهین همچنان عصبانی است:
«هزار کار توی این خانه میکنم، ولی تو فقط یک کار میکنی. نشستی روی باسنت ترجمۀ ادبی میکنی.»
دیدگاهتان را بنویسید