شیوههای ترجمه در ایران باستان
- منتشر شده در 17 اکتبر 2022 |
مقدمه
یکی از ویژگیهای فرهنگ ایرانی در عهد باستان و پیشاز پیدایی ادبیات مکتوب، توجّه و تمرکز بر ادبیات شفاهی است. بهطوری که میتوان گفت پساز اختراع خط و فراهم آمدن امکان نگارش، دو سنّت متفاوت ادبیات شفاهی و ادبیات مکتوب در کنار یکدیگر وجود داشته است. شکی نیست که پیشینۀ تاریخی ادبیات شفاهی از دیرینگی بیشتری برخوردار بوده، زیرا انسان هزاران سال پیشاز اختراع خط و ورود به مرحلۀ حیات تاریخی خود، توانایی سخن گفتن را یافته بود. بدینترتیب میتوان گفت که انسانها در دوران طولانی پیشاز اختراع خط برای اجرای مراسم دینی آیهها و سرودههای آن را در سینه داشتند و یا بهمنظور پاسخگویی به کنجکاویهای خود به تحلیل و تفسیر پدیدهها میپرداختند، یا اینکه برای سپری کردن اوقات فراغت مثلاً خاطرههایی را از شکار یا مسائل دیگر نقل میکردند و یا به افسانهسرایی و افسانهپردازی دست میزدند. در حقیقت ادبیات در آن دوره ازطریق حافظه نگهداری میشد و استمرار مییافت (چادویک، مقدمه، I/11)). در سرزمینهای دیگر نیز بسیاری از آثار فاخر ادبی مانند ایلیاد و اُدیسه پیشاز آنکه مکتوب شوند، بهصورت شفاهی در میان مردم رایج بوده است. خارس میتلنی ضمن شرح افسانهای عاشقانه به نام زریادرس و اداتیس، تأکید میکند که این افسانه در میان مردم رواج فراوانی دارد. این افسانه بعدها و ضمن تغییر و تحولاتی بهصورت داستان گشتاسپ و کتایون در شاهنامه منعکس شده است (تفضّلی، ۱۸-۱۹).
دیدگاهتان را بنویسید