آنتوان بِرمَن: اندیشمندی بزرگ در دام تعابیری کوچک

امروزه نام آنتوان بِرمَن[i] به‌عنوان یکی از چهره‌های مطرح در حوزۀ دانش نوپای ترجمه‌شناسی مکرر شنیده می‌شود. نامی نوظهور ولی بدون پیشینۀ مشخص، نه برای خوانندگان فارسی‌‌زبان، و نه برای هم‌زبانان و هم‌‌فرهنگانِ خود برمن. به‌عبارتِ‌دیگر، همه نامش را شنیده‌اند، امّا از آغاز و نحوۀ شکل‌گیری سیر فکری او اطلاع چندانی ندارند. به تعبیر کلیم کاشانی:

 

ما ز آغاز و از انجامِ جهان بی‌خبریم         اوّل و آخرِ این کهنه کتاب افتادست[ii]

 

برمن، متولد ۱۹۴۲م، با کتابِ تجربۀ بیگانه[iii] (۱۹۸۴) برای اولین بار در صحنۀ روشنفکری فرانسه ظاهر می‌شود و سیرِ نوشته‌های او با کتاب برای نقد ترجمه‌ها:جان دان[iv] که درسه ماهِ آخرِ عمر کوتاهِ خود در بیمارستان به رشتۀ تحریر درمی‌‌آورد، در ۱۹۹۱ پایان می‌‌یابد[v]. دراین‌میان، یک کتابِ دیگر و بیشتر شناخته‌شده هم از او با عنوانِ ترجمه و جزء کلمه یا بیتوته‌ای در دوردست[vi] چاپ می‌شود. او همچنین مقالات زیادی در مجلات متفاوت به‌چاپ رسانده که دسترسی به ‌آنها به علتِ «پراکنده» بودنشان[vii]، نه‌تنها برای مخاطبانِ ایرانی، بلکه برای مخاطبانِ فرانسوی‌زبان هم دشوار است. البته او نوشته‌های به‌چاپ‌نرسیدۀ زیاد دیگری هم دارد که بنیادی به نام «بنیادِ آنتوان برمن»[viii]، مسئولیت انتشار ‌آنها را پس از فوت او به‌عهده گرفته است. از فعالیت‌های این بنیاد می‌توان به انتشارِ کتابی در ۲۰۱۱ در تفسیر متن معروف والتر بنیامین یعنی «رسالت مترجم» اشاره کرد.


بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *