وفاداری به چه چیزی

ترجمه تخصص من نیست. من از تجربیات چهل‌سالهٔ خود حرف می‌زنم که گاه ترجمه هم در میانشان بوده. ازجمله ترجمهٔ دو مجموعهٔ شعر با حضرت احمد پوری (که هرگز چاپ نشد) و یک بار هم با خانم پاشاپور علمداری در آمریکا. اوکتاویو پاز می‌گفت (و اگر نمی‌گفت هم می‌دانستیم) که مترجم باید در کار ترجمه به متن غایب اثر دست یابد؛ به آنچه که در جوهر یک اثر پنهان است. یا شاید با کمی تسامح بشود گفت مترجم باید به نیت خالق هر اثر، به آنچه که او می‌خواهد بگوید برسد نه به آنچه که او می‌گوید. در این صورت کار مترجم به‌نوعی بازآفرینی یک اثر است؛ خلق دوبارهٔ یک اثر، و کاری صرفاً فنی نیست. سالیان دراز پیش، دوستی از من خواسته بود که یکی از ترانه‌های خوانندهٔ بزرگ گیلک، عاشورپور، را برایش ترجمه کنم. در کمال حیرت دیدم که در ترجمهٔ نام اثر -پاچ لیلی- درماندم. چراکه «پاچ» در زبان گیلکی به معنی کوتوله است، ولی پاچ لیلی به‌طور مکانیکی به معنی لیلی کوتوله نیست، بلکه تحبیبی در آن است که در مجموع رفتار زبانی گوینده نمودار می‌شود. بعد به اصطلاحات و کنایات و ایهام‌ها رسیدم که برای اهل آن زبان از فرط طبیعی بودن کنایه و اصطلاح به نظر نمی‌رسد، ولی برای کسی که بیرون از آن زبان است چرا، همه‌چیز پیچیده است. چه باید می‌کرد؟


بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *