پوشش نیمه‌شفاف

  • به قلم دیوید دیچز ترجمهٔ صالح حسینی
  • منتشر شده در 16 جولای 2020 |
  • دسته بندی موضوعی: مقالات ادبی, نقد کتاب

نقدی بر کتاب به سوی فانوس دریایی اثر ویرجینیا وولف
ویرجینیا وولف دو سال پیش‌از انتشار «خانم دالاوی» کتابی نوشت که کمال هنر او به شمار می‌آید. نام این کتاب «به سوی فانوس دریایی» است. وی در این کتاب، به‌جای اینکه آدم‌هایی از طبقهٔ بالاتر از متوسط جامعهٔ لندن را برگزیند و از توصیف حالات ذهنی آن‌ها معانی غامضی بیرون بکشد، آدم‌ها را در جزیره‌ای در هبریدز نگه می‌دارد – جزیره‌ای نامعلوم و دور که زمینه و تداعی‌های آن سبب می‌شود که وولف عینیت ظاهری آدم‌ها و رویدادها را بشکند و آن‌ها را در همان «هالهٔ نورانی» بگنجاند که نزد او مظهر تام و تمام زندگی بود. طرح داستان چهارچوب کاملاً ساده‌ای دارد. کتاب به سه بخش تقسیم می‌شود. بخش نخست – «پنجره» – دربارهٔ آقا و خانم رمزی و فرزندان و مهمانانشان در ایام تعطیل در جزیرهٔ هبریدز است و زمان آن یکی از روزهای آخر سپتامبر، چند روزی پیش‌از جنگ جهانی اول است. بخش دوم – «زمان می‌گذرد» – عرضهٔ امپرسیونیستی دگرگونی و زوالی است که در سال‌های بعد دامن‌گیر خانهٔ واقع در جزیره می‌شود: جنگ مانع باز آمدن اعضای خانواده به آنجا می‌شود، خانم رمزی می‌میرد، اندرو رمزی در جنگ کشته می‌شود، پرو رمزی سر زا می‌میرد و همهٔ این وقایع در طی شرح زوال خانه به اشاره‌ای در پرانتز برگزار می‌شود. در بخش سوم – «فانوس دریایی» – که بخش پایانی نیز هست، ….


بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *