حسن میرعابدینی: در پیرامون جهان مولد به سر بردهایم
- منتشر شده در 16 جولای 2020 |
دلایل متعدد فرهنگی و تاریخی سبب شده است که مترجمان ادبی ما، نقشی متفاوت با نقش همتایان خود در جوامع سامانیافته بیابند. البته چون پرداختن به همهٔ مسائل در حوصلهٔ این بحث نیست، میکوشم به برخی از آنها اشاره کنم. واقعیت اینست که ما در دورهٔ معاصر، تولیدکننده نبودهایم (غلامحسین ساعدی در کتاب عزاداران بیل این نکته را خیلی خوب نشان داده است)؛ در پیرامون جهان مولد به سر بردهایم و نسبت به دستاوردهای فنی و هنری آن، احساس دوگانهٔ ترس و شیفتگی داشتهایم. ترجمه هم که در مراحل آغازین، دامنهای محدود داشت، رفتهرفته گسترش یافت، و بهتدریج در بسیاری از رشتهها بر آثار تألیفی برتری یافت و مهمترین شکل تفکر ما را در دورهٔ معاصر تشکیل داد. و طبعاً مترجمان نیز از جایگاه خاصی در عرصهٔ ادبیات و علوم اجتماعی برخوردار شدند. بهخصوص آنکه بهترینِ آنها عمدتاً با هدف خدمت فرهنگی، و بهاصطلاح برای دلِ خود –و نه با انگیزههای مالی- دست به ترجمه زدهاند تا دریچهای رو به فرهنگهای دیگر بگشایند و چشماندازهای تازهای را پیشِ روی نویسندگان و کتابخوانان ایرانی قرار دهند. تاریخ معاصر مبین آن است که در سالهای شدتیابی سانسور -مثلاً پساز کودتای ۲۸ مرداد- بسیاری از روشنفکرانِ فعال بهدلایل سیاسی و اجتماعی، به ترجمه روی آوردهاند. ازهمینرو، برخلافِ روال جاری در کشورهای دیگر، ناشران ایرانی نقش تعیینکنندهای در سمتوسو دادن به روند ترجمهٔ ادبی نداشتهاند و در بیشتر موارد، مترجمان کتابها را انتخاب کردهاند و به آنان پیشنهاد دادهاند.
دیدگاهتان را بنویسید