یک متن و چهار مترجم

اینکه گفته می شود ترجمه تقلید است و مترجم مقلد، ستمی است بر مترجم و این جریان عظیم فرهنگی؛ چرا که مترجم از جوهره هستی خود در کام اثر قطره قطره فرو می چکاند و با هر واژه ای که در ازای واژه یا واژگان متن اصلی بر می گزیند، دست به آفرينشی دیگر می زند و اثری می آفریند که اگر چه باز آفریده اثر نویسنده اصلی است، لکن حضور مترجم در آن قويا مشهود است.
بی کم و کاست هر اثری که ترجمه می شود مترجم حضوری قاطع در متن ترجمه شده دارد، چرا که هر مترجمی با نظر داشت به تجربیات، دریافتها، نگرشها، و حوزه واژگانی خود دست به ترجمه یک اثر می زنند. کوشش مترجم در ترجمه بی شباهت به کوشش استاد نقاش هنرمندی نیست که منظره ای را بر روی بوم نقاشی خود نقش می زند و چه بسا که استاد نقاش دیگری همان منظره را از منظری دیگر و از زاویه ای دیگر ببیند و آنچه حاصل کار است، متفاوت از آفرینش استاد نخستین خواهد بود


بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *