تجربه و تفنن در ترجمه؛ مرد سرخوش «L’Allegro»

جان میلتون «مرد سرخوش» را که یکی از نشاط‌انگیزترین اشعار اوست، در دورهٔ اول شاعری خود سرود. در این شعر (که ترجمهٔ نیمی از آن در زیر می‌آید)، میلتون سرخوشانه در جست‌وجوی حد اعلای مسرت است. مرد سرخوش با طرد الهه ماخولیا از دامن الهه فرح می‌آویزد و از او می‌خواهد که او را به خیل خویش، ازجمله شوخی، طرب و آزادی، پذیرا شود. شاعر به آن‌ها می‌پیوندد و صبحگاه نغمهٔ چکاوک، شیپور شکارچیان، آواز کشاورز و زن شیردوش را می‌شنود. دهقانان بساط نشاط می‌گسترند و به رقص و پایکوبی می‌پردازند تا اینکه روز دیرپا زوال می‌یابد. دهقانان به گفتن داستان می‌آغازند و آن‌گاه به رختخواب می‌خزند. اما مرد سرخوش را خواب خوش نمی‌آید. شهرهای برج‌دار و ازدحام آدمیان او را خوشایندتر است. پس به کمدی‌های جانسون و شکسپیر و بعداز آن به نوای نوازشگر موسیقی روی می‌آورد و بدین‌سان با الهه فرح، روزگار می‌گذراند.


بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *