جنبهٔ بدبینانهٔ رئالیسم جادویی: علم، بیدادگری و فاجعه در صد سال تنهایی
- منتشر شده در 12 جولای 2020 |
منتقدین رمان آمریکای لاتین، عموماً رئالیسم جادویی را عامل خلق جهانی افسانهای توصیف میکنند، جهانی که میتواند بهنوعی با چشمهٔ پایانناپذیر آفرینندگی که تاریخ واقعی آمریکای لاتین را تشکیل میدهد، رقابت کند. این تعبیر از رئالیسم جادویی شاید بیش از همه در سخنرانی گابریل گارسیا مارکز بههنگام دریافت جایزهٔ نوبل مورد تأکید قرار گرفته باشد. این نویسندهٔ مشهور کلمبیایی سخنرانی تحریکآمیزش را با شرح بسیار دقیق سفر کشتی ماژلان که به قلم یکی از همراهان او به نام آنتونیو پیگافتا نوشته شده، آغاز میکند. در طی این سفر به قارهٔ آمریکای جنوبی این فلورانسی خیالباف در گزارش خود واقعهٔ عجیبوغریبی را ثبت میکند:
«هیولایی با سر و گوش قاطر، بدن شتر، سم آهو و صدایی شبیه شیههٔ اسب.» مارکز نیز در سخنرانی خویش از وقایعی نه آنچنان خیالی ولی به همان اندازه غیرمحتمل گزارش میدهد: «در یازده سال گذشته بیست میلیون کودک آمریکای لاتین قبلاز آغاز دومین سال تولد خود مردهاند؛ حدود یکصد و بیست هزار نفر در دوران استیلای حکومتهای سرکوبگر ناپدید شدهاند… اگر از آن تعداد از مردم آمریکای لاتین که تبعید یا مجبور به مهاجرت شدهاند کشوری ایجاد شود، جمعیت این کشور از جمعیت نروژ بیشتر خواهد بود.» مارکز به همین روال به صحبت خود ادامه میدهد، گویی به مبارزه با «طاعون فراموشی» دست زده است.
دیدگاهتان را بنویسید