دو سنت ترجمه ادبی در ایران

در این مقاله نویسنده پس از تعریف سنت ترجمه، مدعی می‌شود که در ایران دو سنت ترجمه در کار هستند: یکی سنتی که پیشگامان ترجمه در دورة قاجار آن را بنا نهادند و ادامه‌دهندگان راه پیشگامان در دهه‌های بیست تا پنجاه آن را به کمال رساندند و دیگری سنتی که پس از انقلاب شکل گرفته است. این دو سنت، به اعتقاد نویسنده، براساس دو پارادایم متفاوت شکل گرفته است. نویسنده پس از توصیف این دو پارادایم، ویژگی‌های هریک از دو سنت را به تفصیل توصیف می‌کند.


یک دیدگاه

  • خواننده ای که ترک خواندن ترجمه کرده : آقای خزاعی فر گرامی این مقالۀ شما بسیار خوب بود، مخصوصاً گفت و گو با آن ناشر محترم. ممنونم. قابل توجه کسانی که میگویند که مشکل ترجمۀ ادبی ما رعایت نکردن قانون کپی رایت است! ببینید آن ناشر با رعایت قانون کپی رایت چه ترجمه ای تولید کرده. اگر ما قانون کپی رایت را رعایت میکردیم، کسی دیگر حق ترجمۀ کتاب آن ناشر را نداشت و آن کتاب با ترجمۀ الکن حرام شده بود. پس، خدا را شکر که فعلاً قانون کپی رایت را رعایت نمیکنیم! مشکل ترجمۀ ادبی ما این است که بیشتر مترجمان «فارسی نویسی» بلد نیستند و متأسفانه، این را خودشان نمیدانند! و گوش شنوا هم ندارند و با گفتن اینکه «اگر شما زبان ترجمه را نمی پسندید، این سلیقۀ شماست» انتقادات را اصلاً نمی پذیرند. و در نتیجه، «خوانندۀ حرفه ای» را از خواندن ترجمه فراری میدهند. من خودم، به علت کیفیت بسیار پایین ترجمه ها، مدتی است که ترک خواندن ترجمه کرده ام. قابل توجه کسانی که خیال میکنند این ترجمه های شان خدمت به فرهنگ است! آقای خزاعی فر گرامی آیا در این مملکت جایی هست که ما خوانندگان شکایت کنیم از این به اصطلاح ترجمه ها، و ناشرانشان که چنین پول و وقت ما را هدر میدهند؟!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *