تاریخ ترجمه در ایران (۱)؛ گفت‌وگو با عبدالحسین آذرنگ

خزاعی‌فر: جناب آقای آذرنگ، کتاب شما با عنوان تاریخ ترجمه در ایران تا آنجا که ما می‌دانیم، اولین کتاب پژوهشی دربارۀ تاریخ ترجمه در ایران است. این کتاب بسیار محققانه تألیف شده و زبان و ساختاری درسنامه‌ای دارد و ما هم آن را در کلاس‌های تاریخ ترجمه به‌عنوان بخشی از متن درسی تدریس کرده‌ایم؛ هرچند که شاید کارکرد اولیۀ کتاب در ذهن شما کارکرد آموزشی نبوده است. دربارۀ این کتاب نکات و پرسش‌هایی دارم که مایلم با شما در میان بگذارم. اولین نکته که به ذهنم می‌رسد این است که این کتاب در واقع مقدمه‌ای بر کار تاریخ‌نگاری ترجمه در ایران است، چون این کتاب وارد تفسیر تاریخ ترجمه نمی‌شود و به ذکر نام مترجمان و معرفی مختصر ترجمه‌ها در بستر تاریخ ۲۵۰۰سالۀ ایران اکتفا می‌کند. آیا قرار است این کتاب ادامه یابد و به مرحلۀ دوم، که مرحلۀ تفسیر تاریخ ترجمه است، برسد یا کارتان در همین مرحله متوقف شده است؟

آذرنگ: پیش‌از هرچیز سپاس از شما که به کتاب توجه کردید و آن را درخور دانستید که به‌عنوان متنی درسی یا کمک‌درسی در کلاس‌های دانشگاه تدریس شود. اگر می‌دانستم این کتاب به متنی درسی و کمک‌درسی تبدیل می‌شود، بی‌تردید به ساختار آموزشی آن بیشتر توجه می‌کردم و به احتمال زیاد با ساختار و محتوای متفاوتی آن را می‌نوشتم. درهرحال، کتاب که نوشته شد، دیگر در اختیار نویسندۀ آن نیست و رودِ جامعه معلوم نیست آن را به کجاها می‌برد. خوانندگان‌اند که در نهایت سرنوشت هر کتابی را تعیین می‌کنند، نه نویسندگان. امیدوارم علاقه‌مندان به ترجمه در زمینۀ تاریخ ترجمه هم کار کنند تا این مبحث به‌گونه‌ای سزاوار باز و گوشه‌ها، زوایا و خفایای آن کاویده شود که برای تاریخ و تحول زمینه‌های متعدّدی راهگشاست.


بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *