خرابی از کینهٔ توست …

یادم می‌آید سه چهار سال پیش با ویراستار یکی از کتاب‌هایی که ترجمه کرده‌ام نیم ساعتی بحث کردیم. او معتقد بود رومن گاری زمانی‌ که از جنوب به شمال می‌آمده از آب رودخانه خورده و بیمار شده و من معتقد بودم موقع مدّ از آن آب خورده. بعداز ریختن دانش‌هایمان وسط تحریریه، هیچ‌کدام راضی نبودیم حرف دیگری را بپذیریم چون آن کلمه هر دو معنی را می‌داد. به اینجا که رسیدیم، به ویراستار گفتم راه‌حلی به ذهنم آمد: روح نویسنده را احضار می‌کنیم تا خودش بگوید منظورش چه بوده… مثالی دیگر: مدتی پیش به کلمه‌ای برخوردم که در دستور زبان فرانسه هم صفت بود و هم اسم فاعل. مترجم براین‌اساس که چند صفت دیگر پیش‌از کلمه آمده، آن را صفت ترجمه کرده بود اما دوستانی دلسوزِ ادبیات پافشاری می‌کردند که مترجم به اشتباه افتاده و باید اسم فاعل می‌آورده. اینجا هم دوباره یاد راه‌حل احضار روح افتادم … با این مقدمه می‌خواهم واردِ بحثی شوم که این روزها اغلب در فضای مجازی راه افتاده و نتیجه‌ای ندارد جز مأیوس‌ کردن کتاب‌خوان‌هایی که هر روز دارد از تعدادشان کاسته می‌شود.


بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *