گفتوگو با عبدالله کوثری
- منتشر شده در 20 دسامبر 2016 |
خزاعیفر: آقای کوثری، مسائل زیادی در زمینة ترجمة ادبی در ایران مطرح است ولی من امروز به نظرم رسید با توجه به مقالة «مترجم ادبی کیست» که برای این شماره نوشتم دربارة تشتّت آرا و رویه در میان مترجمان ادبی صحبت کنیم. این موضوع را من با برخی از صاحبنظران دیگر هم در میان گذاشتهام و مایلم نظر شما را بدانم. چنانکه میدانید، ترجمه، بخصوص ترجمة ادبی نیاز به خلاقیت زبانی دارد و خلاقیت اساساً امری فردی است. ولی در عین حال، ترجمة ادبی موضوع علاقه و فعالیت گروهی است که خود را مترجم ادبی مینامند. متأسفانه در ایران مترجمان ادبی ارتباط حرفهای و صنفی روشنی با هم ندارند و مراودات زبانی و مکتوب بین آنها برقرار نمیشود تا بتوانند راجع به مسائل مختلف ترجمه از جمله شیوه و زبان ترجمه با هم بحث کنند. در نتیجه نمیتوان انتظار داشت که مترجمان دربارة هنجارها و قراردادهای زبانی در ترجمههایشان با هم به توافق برسند یا لااقل دیدگاههایشان به هم نزدیک شود. نتیجة عدم ارتباط صنفی و حرفهای میان مترجمان ادبی تشتّت آرا دربارة بسیاری از مسائل مرتبط با ترجمه از جمله شیوة ترجمه، تلقی نسبت به مفاهیمی مثل تعادل، وفاداری و سبک مترجم، و نیز تشتّت رویه در موضوع قراردادها و هنجارهای زبانی است. شما با من همعقیدهاید که چنین تشتّتی وجود دارد؟ ممکن است به جلوههایی از این تشتّت اشاره کنید؟
کوثری: چند سال پیش خشایار دیهیمی مقالهای به من داد و گفت این را ترجمه کن چون خیلی مهم است و به درد ترجمه میخورد. مقاله دربارة دو مترجمی بود که آثار روسی را به انگلیسی ترجمه میکردند. آن دو مترجم شدیداً به کنستانس گارنت حمله کرده بودند که همة نویسندگان روس را به یک زبان ترجمه کرده و … در مقالهای در یکی از همین شمارههای اخیر مجلة مترجم در بزرگداشت خانم کنستانس گارنت، مترجم قدیمی آثار روسی، دیدم شدیداً به آن دو مترجم حمله کردهاند، چون میگویند آن دو آثار نویسندگان روس را به زبانی خشک و بیانعطاف ترجمه کردهاند حال آنکه ترجمههای خانم گارنت ترجمههایی روان و متمایل به زبان انگلیسی است. بین این دو مقاله، چند سال فاصله است؟ آن زمان تیراژ ترجمههای این زوج مترجم سر به فلک میزد ولی بعد از چند سال جامعة ادبی غرب به این ترجمهها واکنش نشان داده است. پس آن تشتّتی که شما در سوالتان به آن اشاره میکنید در واقع به دلیل ماهیت ترجمه و زبان است. ترجمه از مقولة هنر است و زمانی که پای خلاقیت به وسط میآید فردیت مطرح میشود و آفریدة هر کس به آفرینشگر آن شبیه است. اگر دو متن واحد را دو مترجم قابل و باصلاحیت ترجمه کنند بیگمان تفاوتها فراوان است و ممکن است شما یکی را با دیدگاه آکادمیکتان بپسندید و من از دیدگاه ذوقی خودم یکی دیگر را.
دیدگاهتان را بنویسید