خاطرات روزانۀ مترجم ادبی (۵)

چهارشنبه ۹ خرداد
ترجمه آن‌قدر پیچیده است که نمی‌شود آن را تعریف کرد. فقط می‌شود آن را به چیزی تشبیه کرد که تاحدی قابل فهم شود. مثلاً گفته‌اند ترجمه مثل طرح قالی است ولی از پشت. یک شاعر روسی هم گفته که ترجمه مثل بوسیدن از روی دستمال است و درنتیجه، به دلیل همان دستمال، بوسۀ خواننده بر متن آبدار نیست. این تشبیه  بی‌شباهت به ضرب‌المثل قدیمی خود ما نیست که می‌گوید بوسه به پیغام نمی‌شود. راستش را بخواهید من اگر فکر می‌کردم قرار است به دستمالی بین نویسنده و خواننده تبدیل بشوم اصلاً رنج ترجمه را به جان نمی‌خریدم.


بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *