مترجمی که فقط مترجم نبود/ غرض نقشی است کز ما بازماند

مصطفی رحیمی مترجم بود، ولی نه در مفهوم امروزیِ کلمۀ مترجم، یعنی کسی که فقط کارشترجمه است، اعم از اینکه کتاب را خودش انتخاب کند یا ناشر. برای رحیمی ترجمه هدف نبود؛ وسیله بود. کار نبود؛ وظیفه بود؛ مسئولیت بود؛ ادای تعهد بود. اگر لازم میدید ترجمهمیکرد؛ اگر لازم میدید تألیف میکرد. او نه فقط رابط زبانی که، مهم‌تر از آن، رابط فرهنگی بود. در نزد او، ترجمه مجالی برای اندیشیدن بود، ترجمه کورهراهی از دل تاریکی به روشناییبود؛ ترجمه امیدآفرین بود؛ ترجمه تزریق دانایی در عرصۀ جهل بود؛ ترجمه مقاومت منفی بود؛ ترجمه گذر از دیوار توهمات و تعصبات و آغوشگشودن به روی دیگری بود. مایۀ بسی سعادت است که این فرصت را یافتهایم تا، در حد وُسع خود، به این مترجم بزرگ اندیشه‌ها ادای دین کنیم. یادش گرامی و روحش شاد.


بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *