در باب نقد ترجمه
- منتشر شده در 23 ژانویه 2021 |
آقایی به دفتر مجله زنگ زد با توپ پُر. گفت جمع کنید آقا بروید پی کارتان. گفتم چی شده قربان؟ گفت شما تنها مجلۀ ترجمه در ایران هستید، آنوقت دربارۀ ترجمههای بد حتی یک کلمه هم حرف نمیزنید. این سکوت شما به معنی تأیید این ترجمهها و معاونت در جرم است. گفتم تند نروید. صبرکنید با هم برویم. گفت سی سال است که صبر کردهام و به مجلۀ شما دخیل بستهام ولی معجزهای ندیدم. گفتم ما اهل دعوا با مترجم نیستیم. گفت لازم نیست خواهر و مادر و اقوام مترجمان را پیش چشمشان ردیف کنید؛ اشتباهات شرمآورشان را پیش چشم خوانندگان ردیف کنید تا آبرویشان برود، بهقول حافظ، خوش بود گر محک تجربه آید به میان/ تا سیهروی شود هر که در او غش باشد. بعد شروع کرد به بدگویی از مترجمان و گفت نود درصد از این لشکر بیشمار مترجمان به حقیقت مترجم نیستند؛ مترجمنمایند و آبروی ده درصد دیگر را میبرند و قلمشان مستوجب شکستن است. بهقول حافظ، نقد صوفی نه همه صافی بیغش باشد/ ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد و از آخر هم چنین توصیه کرد که: شما باید به مترجمان پیام روشن بدهید که اگر دست از سر ترجمه برندارند شما هم دست از سرشان برنمیدارید و ترجمههایشان را تحریم میکنید تا بفهمند ترجمۀ بد هزینه دارد؛ اینطوری آنها که اهل ترجمه نیستند ترجمه را رها میکنند و میروند سراغ کاری که بلدند. بهقول حافظ، نقدها را بود آیا که عیاری گیرند/ تا همه صومعهداران پی کاری گیرند.
دیدگاهتان را بنویسید