نمایهٔ مترجم؛ از شمارهٔ ۱ تا ۴۶

مقدمه
مهرماه ۱۳۷۷ بود و من دانشجوی سال اول زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه فردوسی مشهد بودم. قرار بود درس «خواندن و درک مفاهیم ۱» را با دکتر علی خزاعی‌فر بگذرانیم. از همان جلسهٔ اول، دانش، متانت و روش تدریس استاد بر اکثر دانشجویان ازجمله خود من، تأثیر گذاشت. از ایشان مطالب زیادی فراگرفتیم، درست برخلاف گفتهٔ طنز خود ایشان در اولین روز کلاس. آخر، استاد پرسیده بود: «می‌دانید فرق استاد و اوستا چیست؟» گفتیم نمی‌دانیم. ایشان با همان لحن آرام و به‌یادماندنی گفتند: «آدم از اوستا چیزی یاد می‌گیرد؛ اما از استاد نه!»

همان سال با مترجم آشنا شدم و گویی گمشده‌ای را پس‌از سال‌ها پیدا کردم. عاشق زبان و ترجمه بودم؛ چون تشنه‌ای بودم که به چشمهٔ آبی زلال و گوارا برسد. مترجم همدم شب‌ها و روزهای دوران دانشجویی و سال‌های بعداز آن شد. خیلی زود دغدغهٔ تهیهٔ نمایه‌ای جامع برای مترجم ذهنم را به خود مشغول کرد.


بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *