نمونه ترجمه

لاتاری

شرلی جکسون ترجمه جعفر مدرس صادقی

صبح روز بیست و هفتم ژوئن، روشن و آفتابی بود و گرمای تر و تازه ی یک روز صاف تابستان را داشت . گلها دسته دسته شکفته بودند و چمن  سبز سبز بود. اهالی دهکده از حدود ساعت ده در میدان بین پستخانه و بانک جمع شدند. بعضی شهرک ها جمعیتشان آن قدر زیاد بود که لاتاری را دو روز طول می دادند و باید از بیست و ششم ژوئن شروع می شد. اما در این دهکده که فقط حدود سیصد نفر جمعیت داشت تمام مراسم دو ساعت طول نمی کشید و  می شد از ده صبح شروع کرد و سر و ته قضیه را طوری هم آورد که اهالی برای ناهار به خانه هایشان برگردند.


بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *