گفت‌وگوی علی صلح‌جو با دکتر منوچهر بدیعی دربارهٔ اولیس

  • آقای بدیعی، فکر می‌کنم حدود سال ۱۳۴۷ بود. آن موقع من در مؤسسهٔ انتشارات فرانکلین بودم.
    یک روز من با چند تا از بچه‌های فرانکلین رفته بودیم انجمن ایران و آمریکای سابق که در محل کانون پرورش فکری کودکان فعلی بود. آنجا در تریای انجمن نشسته بودیم و منتظر بودیم که تئاتر شروع شود و به سالن برویم. از کسانی که آن شب آنجا بودند شادروان احمد میرعلایی و خانم مهشید امیرشاهی بودند. صحبت جویس پیش آمد و میرعلایی گفت که دلش می‌خواهد یک روز اولیس را ترجمه کند و خیلی هم مشتاقانه صحبت می‌کرد. بعدها از این‌ور آن‌ور به گوشمان می‌خورد که کسانی می‌خواهند اولیس را ترجمه کنند. اما به موازات همین خبرها، خبر از این بود که این اثر ترجمه‌ناپذیر است و چنین است و چنان است. سال‌های بعد این موج خوابید و بعداز چند سال شنیدیم که سرانجام شما شهامت کرده و این اثر سترگ را به‌اضافهٔ چهرهٔ مرد هنرمند در جوانی ترجمه کرده‌اید و از همین مقدار که هم‌اکنون به همت انتشارات نیلوفر ترجمه شده معلوم است که در این نبرد موفق هم بوده‌اید. لطفاً از سابقهٔ آشنایی‌تان با جویس برایمان بگویید.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *