مغنّی از آن پرده نقشی برآر…

در مترجم، شمارهٔ ۳۵ مطلبی خواندم کوتاه با عنوان «دیدگاهی دربارهٔ ترجمه» به قلم مینو مشیری که مرا به تأملی دوباره دربارهٔ موضوع مناقشه‌آمیزی که از دیرباز در مباحث ترجمه مطرح است، واداشت، بدین معنا که آیا ترجمه علم است یا هنر و یا فن؟ این نگارنده در مقاله‌ای با عنوان «جنبهٔ هنری ترجمه»، مترجم شمارهٔ ۲۹، به این نکته پرداخته و در آن آورده‌ام «تعریف، شکل خلاصه‌شدهٔ نظریه است، و نظریه، اساس هریک از علوم طبیعی و انسانی را تشکیل می‌دهد».بنابراین، در آغاز هر بحث علمی، ارائهٔ تعریفی از موضوع آن لازم است. زمانی که در مقام ارائهٔ تعریفی از ترجمه برمی‌آییم در همان آغاز با پرسش جدی مواجه می‌شویم: آیا ترجمه، علم است یا هنر و یا فن؟ حتی در سطح کلان هنوز این مناقشه وجود دارد آیا ترجمه به قلمرو ادبیات تعلق دارد یا یکی از شاخه‌های زبان‌شناسی است؟ (ص ۲۷). کسان بسیاری به این عرصه گام نهاده‌اند و هریک به‌نوعی اظهارنظر کرده‌اند. شاید بی‌مناسبت نباشد در اینجا شمه‌ای از اظهارات تنی چند از همکاران و صاحب‌نظران دیگر را که کوشیده‌اند در این ناآشنا وادی، گوی بیان را نشانه روند بیاورم هرچند باید بی‌درنگ اضافه کنم این تلاش همگانی در توصیف ترجمه یادآور سعی آن دسته از مفسرانی است که خواسته‌اند پردهٔ ابهام را از هاملت برگیرند، غافل از آنکه پرده، بخشی از خود تصویر است. وجود تشتت آراء در توصیف ترجمه از ابهامی حکایت می‌کند که در ماهیت فرایند ترجمه وجود دارد.


بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *