کارگاه ترجمه (۱۱)؛ معادلیابی برای «قاصدک» و چند نکتهٔ دیگر
- منتشر شده در 14 جولای 2020 |
این بار هم کارگاه ما یک کشکول است و از چند مطلب کوتاه تشکیل میشود که در یکی دو سال گذشته یادداشت کرده بودم ولی مطالب طولانیتر فرصت پرداختن به این «نخودیها» را نمیدادند. این بار نوبت نخودیهاست.
• قاصدک
شاید سی سال میشود که من دنبال یافتن معادل مناسبی برای «قاصدک» هستم. نه آن قاصدکی که میوهٔ رسیدهٔ علفی به نام گل قاصد یا کاسنی زرد است و باد آن را به هر سو میبرد. یافتن معادل برای این قاصد آسان است. فرهنگهای گیاهشناسی گل قاصد را در انگلیسی «dandelion» مینامند، پس قاصدک هم میشود «dandelion seed» و یا به قول مرحوم حییم «the overy of the dandelion flown about by the wind». نه، معادلی میخواستم برای آن قاصدکی که در کودکی در باغ و صحرا از هوا میگرفتیم و دلشاد میشدیم که بهزودی خبر خوشی، مژدهای، خواهیم شنید. معادلی میخواستم برای «قاصدک، هان چه خبر آوردی؟» و این معادل خاطرهانگیز به آسانی فراچنگ نمیآمد.
دیدگاهتان را بنویسید