گزارشی از غم‌نامهٔ سزار

مقدمه
غم‌نامهٔ سزار در میانهٔ سال‌های ۹-۱۵۹۸ سروده شده است. از پاره‌ای بخش‌های منثور که بگذریم، بیشینهٔ کتاب سرشار از نظمی است به‌غایت فصیح و مردانه، آن‌چنان‌که موی از آن، بر اندام آدمی بر پا می‌خیزد. من نیز دریغم آمد به ترجمهٔ آن دستی نبرم. پایان‌نامه‌ای را بهانه کردم و فصلی از آن را به نثری آهنگین درآوردم. می‌خواستم تمامت اثر را به پارسی بگزارم اما دریغا که به گفتهٔ بیهقی «نرفتم» (میسر نگشت مرا). اینک آنچه در پی می‌آید بخشی کوتاه از همین ترجمه است که در آن، همت خود را در کار حفظ و نگهداشت زبان شاعرانهٔ اثر کرده‌ام تا آن تأثیر شگرف حماسی که «آن» سزار است و بس، پاس داشته شود. بی‌گمان ترجمه‌ای که وام‌دار سیاست‌نامهٔ قرن پنجم هجری باشد، یا مصرعی فارسی به تمهیدی در آن بنشیند، به چشم خلق، گزارشی ناوفادار است به اسلوب آن خواجهٔ مغرب‌زمین، از همین روست که آوردن شاهدی بر ما بایسته است تا نشان دهیم اگر گاه واژه‌ها، یکان‌یکان گزارش نشده‌اند، حرمت معنی را به گونه‌ای دیگر داشته‌ایم، و اصولاً سرشت متون ادبی، ترجمهٔ مقید را بر نمی‌تابد، که ذات شعر، تودرتوی است و پیچ‌پیچ، و به لفظی اندک به هزار معنی اشارت می‌کند. از باب نمونه، آنجا که کاسیوس سزار را به تندیس کوه‌پیکر کلوسوس مانند کرده است به گزارشی آزاد باز می‌خوریم: ….


بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *