نقدی بر ترجمهٔ داستان کوتاه؛ مضمون خائن و قهرمان

در شمارهٔ ششم مترجم داستان کوتاهی را آورده‌اید که ترجمه‌ای است از ترجمه‌ای از کار خورخه لوئیس بورخس، ابتدا باید تصریح کنم که ترجمهٔ این داستان مشحون از ترکیبات زیبا و معادل‌های مناسب و به‌طور کلی نکات قابل‌ استفاده است. اما در مورد ترجمهٔ بخشی از شعر ییتز ، شاعر ایرلندی، که در ابتدای داستان نقل شده است و نیز دربارهٔ جملهٔ اول داستان نکاتی به نظرم می‌رسد که طرح آن‌ها خالی از فایده نیست. بهتر می‌بینم ابتدا شعر نقل‌شده را به روایت خود ترجمه کنم، با توضیحات و مرادف‌هایی در پرانتز:
بدین‌سان گردش هزاره‌ها ( = سال افلاطونی)

نو به نو نیک و بد می‌سازد

و کهنه‌ها را به کام در می‌کشد

مردم همه رقاص‌اند و پایکوبی‌شان

به ضرب آهنگ ناقوسی بدوی ست
(تحت‌اللفظی: به دنگ دنگ بربری زنگ صفحه‌ای است)


بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *